در دل من غوغاست
در دلم شور و نواست
در دل من چیزیست...
در دلم بال و پریست
که به رنگ آبیست
رنگ فیروزه ناب
در دل من غوغاست
در دل من چیزیست
که از آن ساحل دریای عدم
تا کویر برهوت اینجا
همه را دشت به دشت
همه را کوه به کوه
با ندایی همراست..
صبح هایی چه قشنگ
صبح هایی چه لطیف
رنگی از رنگ گل صبح نخستین دارد
روزهایی چه فراخ
همه در وادی گرمای کویر
همه در دشت عطش
دشت تکوین نگاه
سایه های تپش روح مزامیر فلک
همه تا عمق افقها پیداست
آسمان پایین است
یادم از روز هبوطم آمد
در دل من غوغاست
شده شبهایی که
همه جسم غباری گشتم
زیر این گنبد مینای خدا
سر و پا خاک به خاکی گشتم
دست من پر بوده ست
پر از عطر گل راز و نیاز
چه صمیمیت سیال خوشی
در دلم شور و نواست
در دل من چیزیست
رنگ یک خلسه شاد
رنگ فیروزه ناب